به جایی برسیم که هرکاریانجام میشه یا نمیشه خداروشاکر باشیم .
در ازدواج همین مواردی که برای من پیش آمده و خودشون نپذیرفتن حتماً خیریتی درش بوده .
بهیچ وجه نباید ناراحت شد .بنظرم باید خوشحال هم بود
چه بسا اگر انجام میشد تهش نافرجامیو جدایی بود . که دیگه این از همه چی سخت تربود .
همچنین دخترایی که معرفی میشن و من قبول نمیکنم
باز یکی دوتا مورد معرفی شد که من نتوتستم قبول کنم
یکیش دودل بودم . ولی وقتی موقع پاپیش گذاشتن آنقدر شک و تردید زیاد شد و نگرانی به وجود آمد که منصرف شدم . وقتی هم که با واسطه یکساعت صحبت کردم و اونم شک و تردید منو دید گفت فایده نداره.
بعدش اون شب رو باخیال راحت خوابیدم .
خیلی استرس زا و ترس آوره بایکی وارد زندگی بشی که کامل علاقمند نباشی و مشکلات بعدی ...
اینکه میگن شما برو علاقه به وجود میاد رو من زیاد بهش اعتقاد ندارم .
دیروز یه مورد دیگه دیدم از نظر اعتقادی خیلی باهم جوریودیم ولی ظاهرش اصلا جذبم نکرد .
باخودم میگم چرا من باید به خودم سختی بدم و یکی که تودلم نیست رو بازور تو دلم جابدم؟ این رابطه آخرش یه جایی ازهم میپاشه.
اگه کسی که واقعا قسمت آدم باشه پیدابشه به راحتی و علاقه مندی که نسبت به همدیگه هست همهی مسائل حل میشه وانشاءالله کارها درست میشه.
ازدواج برای دوطرف تعهدآوره! باید کاملا مواظب همدیگه باشیم . اگه میشد دونفرزندگی جداداشته باشن و فقط موقع نیازشون بیان طرف همدیگه شاید بشه قبول کرد که آدم بایکی که علاقمند نیست ازدواج کنه . ولی بالاخره آدم میخواد برای همسرش از خودگذشتگی کنه ، هزینه کنه . وقت بزاره ، باعشق وعلاقه کنارش باشه .
اینه که باید حتما مورد پسند ، هم از نظر ظاهر و هم مسائل اعتقادی باشه.